10 فیلم برتر درباره نابرابری اجتماعی

به گزارش مجله آزمون اول، داشتن ها و نداشتن ها زمینه داستانی است که قدمتی به مقدار خود زمان دارد. از آن موقع که انسان ها در جوامع زندگی می نمایند، مردمانی بودند که اندوخته فراوانی داشتند و مردمانی که اندوخته اشان اندک بود. در چند سال اخیر، جامعه گرایی دموکراتیک، اختلاف ثروت، نابرابری حقوق دریافتی و بحث های پیچیده راجع به روابط جنسی، جنسیت و نژاد به نقطه کانونی گفتمان ما انسان ها تبدیل شده است.

10 فیلم برتر درباره نابرابری اجتماعی

پس باید مطابق با زمانه رفتار کرد و فیلم های بسکمک که با نابرابری اجتماعی سر و کار دارند، توجه همه را به خود جلب نموده اند. سال 2019، سال فیلم های جنگ طبقانی بود. با انبوهی از فیلم ها که به نتایج حاصل از حاشیه نشینی اشاره داشتند. از جوکری که با بانک داران وال استریت سر نزاع داشت تا خود گرگ وال استریت که افراد مختلف را گول می زد، فیلم ها برترین ابزار برای بیان نظرات و عقاید در باب آگاهی طبقاتی است.

با این حال، فیلم هایی که درباره موضوع نابرابری اجتماعی ساخته می شوند، تنها مربوط به دهه گذشته نیستند. بیش از یک قرن است که تعداد زیادی از فیلم های خوش ساخت و زیبایی عرضه شده اند که از روش های خلاقانه داستان گویی بهره گرفته اند تا پیامی غیبی را درباره شرایط نظام های مالی ما و ضرر های شخصی به گوش همه برسانند. چه داستان روسی از اتحادیه های کارگری در دهه 20 میلادی باشد یا یک کمدی بدبینانه درباره یک بازاریاب تلفنی، نابرابری اجتماعی در خط مقدم آگاهی فرهنگی واقع شده است و از منظر سینمایی هم به سوژه ای به همان مقدار مهم تبدیل شده است.

لیست پیش رو بعضی از نمادین ترین و پربحث ترین فیلم ها درباره این موضوع در سال های اخیر را شامل می شود. با این حال، بعضی از الماس های سینمایی سال های پیشین هم که راه را برای این گفتمان فرهنگی در سینما باز نموده اند هم در این لیست حضور دارند. با 10 فیلم برتر در باره نابرابری اجتماعی آشنا شوید.

10. ما (Us)

  • محصول: 2019
  • کارگردان: جردن پیل
  • بازیگران: لوپیتا نیونوگو، وینستون دوک، الیزابت ماس و …
  • امتیاز متاکریتیک: 81 از 100
  • امتیاز راتن تومیتوز: 93 از 100
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6/8 از 10

دومین فیلم مورد انتظار جوردن پیل که بعد از فیلم پیروز و تحسین شده برو بیرون عرضه شد، باید پایش را جا پای عظیمی می گذاشت. فیلم تازه نفسی که اساسا سیاست های سال 2017 دوران ترامپ را تعریف می کرد و به شکلی ماهرانه ترس و کمدی را به شکلی متعادل عرضه می کرد، پیل باید اثبات می کرد که او صرفا یک کارگردان تک وجهی نیست.

فیلم ما، داستان آدلاید ویلسون و همسر و دو فرزندش را دنبال می نماید که به خانه تابستانی خود در سانتا کروز بر می گردند که در آنجا برای آدلاید در بچگی اش، اتفاقی ناراحت نماینده افتاده است. در حالی که اعضای خانواده دارند به زندگی نو خود عادت می نمایند، آدلاید سعی می نماید تا حس وحشت بیش از حد تحمل خود را که تجربه می نماید، از خود دور کند و اینجاست که ترس های او با حضور 4 نفری که نقاب بر چهره دارند و به خانه او حمله می نمایند، قوت می گیرد و رنگی از واقعیت پیدا می نماید. اما چیزی که در ابتدا یک تریلر معمولی درباره تهاجم به خانه به نظر می آید، ناگهان زمانی که معین می شود که این غریبه ها در واقع همزاد هر یک از اعضای خانواده هستند، ورق برای آدلاید و اعضای خانواده اش بر می شود.

ما، فیلم در هم و برهم و انعطاف نا پذیری است که پیروز نمی شود تا به آن انجسام و رضایت خاطر مطلوب فیلم برو بیرون برسد. اما با وجود اینکه به نظر می رسید این فیلم چیزی کم داشت، با انرژی شرورانه اش توانست آن کمبود را جبران کند. فیلم ما جاه طلبی دارد که بسیار فراتر از چیزی است که در برو بیرون شاهدش بودیم. بعلاوه در این فیلم با کارگردانی تازه نفس و مشتاقی روبه رو هستیم که مهارت های هنرمندانه خود را با سکانس هایی جسورانه و سر نخ های ریز و نامحسوس برای کسانی که با وسواس به جزئیات فیلم توجه می نمایند، از پشت دوربین بیرون می کشد.

ما جهانی را خلق می نماید که در آن هر انسان به دیگری بستگی دارد و رنج هایشان کمک می نماید تا این جهانی مادی را سر پا نگه داریم. استعاره موجود در فیلم به شکل قابل توجهی واضح و در عین حال مبهم هم هست تا بیانی از چندین نظام اجتماعی ارائه کند که ما در آن زندگی می کنیم. با حسی از افزایش جنگ طبقاتی در افق فکری این فیلم و وارونگی بی پروای وحشتناک دستانی که در جای جای آمریکا حضور دارند، این فیلم به شکلی استادانه خطرات کوشش برای پوشاندن یا انکار رنج دیگران به خاطر ادامه ی زندگی ما را به تصویر می کشد. این هشداری از حادثه ای ناگوار است برای آن هایی که تماشایش نموده اند: رنج کشیدن دیگران نمی تواند منطقی به نظر برسد. به این علت که آن ها یی که به ما وابسته اند، ساکت نخواهند ماند.

9. ببخشید مزاحم شما شدم (Sorry To Bother You)

  • محصول: 2018
  • کارگردان: بوتس رایلی
  • بازیگران: لاکیت استنفیلد، تسا تامپسون، جرمین فاولر و …
  • امتیاز متاکریتیک: 80 از 100
  • امتیاز راتن تومیتوز: 93 از 100
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6/9 از 10

ببخشید مزاحم شما شدم یک کمدی سیاه است و اولین تجربه کارگردانی بوتس رایلی محسوب می شود. این فیلم شما را به درون سواره نظام نامتعادل و به شکل آزار دهنده ا پذیرفتنی از سناریو هایی حول نظام نوین برده داری مراکز کاری شرکت آمازون، شغل های شرکتی بی روح و اعتصاب های ورودی بند و اعمال نفوذ رسانه ها با چرخه خبری اشان می برد که بسیار بدبینانه است ولی باید دید تا باور کرد.

این فیلم داستان شخصیتی به نام کاسیوس گرین را دنبال می نماید. مردی که در کابوس سرمایه داری متاخر در نسخه ای اغراق شده از شهر اوکلند گذران زندگی می نماید. او خیلی زود با یادگیری تغییر مابین زبان ها، در کار بازاریابی تلفنی پیروز می شود. او که از نردبان ترقی شرکت بالا می رود، به ناگاه خود را در تقاطعی می بیند: آیا او از ورودی بند ها گذشت و حقوق دیوانه واری را که به او پیشنهاد شده بود، قبول کرد یا او با همکارنش اظهار همبستگی کرد؟ افرادی که در آن شرایط که او چند روز قبل در آن بود، حضور داشتند.

ببخشید مزاحم شما شدم این مفاهیم را به شکلی سریع نشان می دهد. در حالی که از سوی دیگر، ویران شهری واقعی را نشان می دهد که همزمان پیش گو و از پیش تجلی یافته هم هست. این ورود از فیلم سازی که ساختن اولین فیلمش را تجربه می نماید، به شکل شگفت انگیزی مطمئن و مستحکم است که از فراواقع گرایی و تقربیا هر آنچه که در جعبه ابزار فیلم سازی پیدا می شود، استفاده می نماید تا شاهکاری پسا مدرن را بسازد که با جسارت تمام می پرسد که آیا ممکن است یا محتمل است که بتوان در این نظام کنونی مالی پیروز شد، بی آن که کرامت و آزادی انسانی از ما گرفته شود.

8. پروژه فلوریدا (The Florida Project)

  • محصول: 2017
  • کارگردان: شان بیکر
  • بازیگران: ویلیام دفو، بروکلین پرینس، بریا وینایته و …
  • امتیاز متاکریتیک: 92 از 100
  • امتیاز راتن تومیتوز: 96 از 100
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7/6 از 10

پروژه فلوریدا تصویری واضح و دلخراش از خانواده ای با یکی از والدین را نشان می دهد که در دام فقر گرفتار شده است. کارگردانی این فیلم بر عهده شان بیکر است که پس از فیلم پیروز نارنگی، این فیلم را ساخته است و داستان اپیزودیک درباره خانواده ای را روایت می نماید که در هتلی کوچک در نزدیکی دیزنی ورلد زندگی می نمایند. با این حال، داستان به ظاهر معمولی فیلم خیلی سریع جایش را به داستانی غم انگیز از ناامیدی و انتخاب های بدبینانه می دهد که وقتی هر یک از افراد در تنگنایی گیر می افتند، باید برگزینند.

داستان فیلم دختری شش ساله به نام موونی و دوستان بازیگوشش را به تصویر می کشد که درگیر شیطنت های بچه گانه و دیوانه بازی هایشان در هتل مجیک کسل هستند و کسی هم روی آن ها نظارتی ندارد. همزمان، مادر او در تقلای این است که زندگی اش با ثباتی را تامین کند و با پولی که او زندگی را می گرداند، یک چک عقب افتاده اجاره به معنی بی خانمان شدن است. برای اینکه بتواند به این شرایط پایان بدهد، او به اقداماتی خطرناک و حساب شده متوسل می شود از قبیل سارقیدن بلیت های دیزنی ورلد، غذا به حساب مهمانان هتل زدن و در نهایت هرزگی.

این فیلم به شکل بی عیب و نقص ساخته و تصویر برداری شده است. آن هم با استادی تمام و انتخاب هایی چشم نواز برای رنگ بندی اثر که سبب می شود تا حسی نوستالژیک از این هتل کوچک بگیریم. این فیلم با تمرکز بر دید موونی، از گرفتار شدن در بسکمک از تله هایی که فیلم هایی با موضوع فقر ممکن است به آن دچار شوند، جلوگیری می نماید و روزمرگی های این شخصیت و اتفاقاتی را که او در آن دخیل است، به شکلی واضح و تمام و کمال نشان می دهد.

تضاد تند و تیز مابین دید لذت بخش بچگانه و چرخه های شنماینده فقر، نقش برجسته ای از لحظاتی را خلق می نماید که یکدلی و حسابگری را می طلبد. دیزنی ورلد سایه ای بر سر این هتل کوچک فیلم انداخته است. این فیلم در عین حال که پیش گو است، تصویر از حال امروز ما هم هست و هر دو نقطه ای کانونی از شهر اورلاندو هستند و بی ارتباط به آن هایی که هیچ دخلی به این موضوع ندارند.

7. رما (Roma)

  • محصول: 2018
  • کارگردان: آلفونسو کوارون
  • بازیگران: یالتیزا آپاریچیو، مارینا د تاویرا و …
  • امتیاز متاکریتیک: 96 از 100
  • امتیاز راتن تومیتوز: 95 از 100
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7/7 از 10

روما آلفونسو کوارونی را نشان می دهد که به ریشه های خود بازگشته است و 27 سال پس از اولین فیلم اسپانیایی زبانش یعنی تنها با شریکت، فیلم دیگری را به زبان اسپانیایی می سازد و نتیجه خوبی هم می گیرد. این فیلم که در 10 بخش، نامزد دریافت جایزه اسکار شده است و از آن به اسم یکی از برترین فیلم های سال 2018 یاد می شود، فیلمی نیمه اتوبیوگرافی از بخشی از داستان زندگی و تجربیات یک خدمت کار طی وقایع کشتار کورپوس کریستی است.

این فیلم داستان شخصیتی به نام کلیودگاریا یا کلیو گوتیررز را به تصویر می کشد، خدمت کاری که برای یک خانواده از طبقه میانه به بالای جامعه کار می نماید. طی حضورش در آنجا، کلیو باردار می شود و شاهد از هم پاشیدن زندگی زناشویی صاحب کار خود است. تظاهرات، بحران مدنی، و تظاهرات برای کشتار دانش آموزان که از طریق دولت تحریم شده است، در پشت صحنه در حال وقوع است در حالی که کلیو آرامش را در خانواده ای که برایشان کار می نماید، پیدا می نماید به رغم اینکه هیچ گاه واقعا به آنجا تعلق ندارد.

کوارون روشی متقاعد نماینده را به کار می گیرد که در آن آشفتگی سیاسی را در تقابل با جزئیات دنیوی و دقیق تصویر شخصی زنی از طبقه فرودست جامعه قرار می دهد که در کوشش است در میان این بحران، گذران زندگی کند. فیلم به شکلی ماهرانه بین پویایی مابین فراوانی و ثروت در تقابل با داشتن حق نشر، تعادل برقرار می نماید. با استفاده از ناآرامی سیاسی به اسم پس زمینه ا در سایه که تفاوت فاحش مابین این دو دیدگاه را وسعت می بخشد. این فیلم که با ساختاری گنگ و اپیزودیک به رشته تحریر درآمده است، مخاطبانش را به درون خود می کشد و قادر است به سادگی، بین مفاهیم عظیم ارتباط برقرار کند.

6. قطار بازی (Trainspotting)

  • محصول: 1996
  • کارگردان: دنی بویل
  • بازیگران: ایوان مک گرگور، ایون برمنر، جانی لی میلر و …
  • امتیاز متاکریتیک: 83 از 100
  • امتیاز راتن تومیتوز: 91 از 100
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8/1 از 10

قطاربازی روایتی از فقر یک نسل از دریچه نگاه یک معتاد به هروئین حدودا 20 ساله است. این فیلم داستان شخصیتی به نام رنتون را دنبال می نماید که بعد از یک دوره طولانی افراط در مصرف هروئین، در کوشش است تا خود را از لوث وجود این ماده پاک کند و زندگی کردن را انتخاب کند. اما طمع استفاده از مواد مخدر و فرصت برای به دست آوردن پول، سدی در برابر راه اوست.

قطاربازی کمدی عمیقا سیاه و تهاجمی پرشور و انرژی است که تا لبه پر است از لحظاتی که شما را انگشت به دهان می گذارد که بسیار به یاد ماندنی هستند و بسیار ساده است که با این ها، گزارشی از اختلاف طبقاتی را پوشاند تا اینکه ناگهان رنتون، نهایتا به پا می خیزد و فریاد می زند که چقدر بد است یک اسکاتلندی باشی. شخصیت رنتون که ایوان مک گریگور با استادی تمام آن را بازی نموده است، با شخصیت هایی تماما واقعی کمک شده است که همگی از مسائل مشابهی رنج می برند: اعتیاد، فرار از حقایق و وقایع ناگوار زندگی که پول، یک اثر یا حتی شرایط موجود هم تغییر زیادی ایجاد نمی نماید.

این فیلم مخاطبش را مجبور می نماید تا در طبیعت سبک زندگی طبقه فرودست که با جامعه آمیخته شده است، تامل کند. خلاصی یافتن شاید یک هدف باشد، اما هر کسی نمی تواند رهایی یابد. جلو افتادن در زندگی از طریق خیانت به دوستان قضیه ناگواری برای این طبقه ی اجتماعی است که در آن اتحاد و همبستگی تنها چیزی است که بسکمک از افراد دارند. اما قطاربازی شما را به چالش می کشد تا به قیمت و مزایای وفاداری و آزادی فکر کنید. برای اینکه خودتان را از زندگی کنونی آزاد کنید، نباید دیگر به آن جهان برگردید و در جهانیی که رستگاری یک انتخاب نیست، انتخابتان شاید به مقدار ای که فکر می کنید، آشکار نیست.

5. مرد هندوانه ای (Watermelon Man)

  • محصول: 1970
  • کارگردان: ملوین ون پیبلس
  • بازیگران: گادفری کمبریج، استل پارسونز، هاوارد کین و …
  • امتیاز متاکریتیک: ـ
  • امتیاز راتن تومیتوز: 86 از 100
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6/6 از 10

مرد هندوانه ای کمدی جسور و خشمگینی است که تعصبات و پیش داوری های جامعه سفید پوستان آمریکا را نشانه رفته است و با خلق داستان دگردیسی نژادی، از زمان خود بسیار جلوتر بود. این فیلم اولین و تنها فیلم استودیویی فیلم ساز افسانه ای ماریو ون پیبلس است. در حالی که این فیلم توانست به پیروزیت تجاری خوبی برسد، پیبلس تصمیم گرفت تا قرارداد سه فیلم با استودیو کلمبیا را قبول نکند و فورا سراغ پروژه مستقل خود برود.

این فیلم داستان شخصیتی به نام جف گاربر را دنبال می نماید (که با چهره ای سفید از طریق گادفری کمبریج بازی شده است)، یک فروشنده سفید پوست نژاد پرست. کسی که ناگهان بدون هیچ اطلاعی، صبح یک روز به اسم مردی سیاه پوست از خواب بیدار می شود. بعد از ترساندن همسر خود و انکارکردن و کوشش برای سفید کردن خود با حمام شیر، جف نهایتا به اسم مردی سیاه پوست به جهانی وقعی باز می شود و جامعه ای را تجربه می نماید که با او دشمنی دارد.

گرچه این فیلم نسبتا گمنام است، معمولا به اسم پیش درآمدی برای فیلم (Sweet Sweetbacks Badasssss Song) از آن یاد می شود، این کمدی آتش افروز با گذر زمان خیلی خوب جا افتاده است. شوخ طبعی عجیب این فیلم با موجی از تلخی و خشم به جا، به تعادل رسیده است در حالی که جف باید دوباره خودش را پیدا کند و صندلی خودش در جامعه را که با سفیدی اشغال شده است، بازیابد. سفری که او راهی اش می شود، این فیلم را از یک کمدی میانه به یک اعلام جرم از تبعیض تبدیل می نماید که همانند چاقویی تیز و بران است و نظام اجتماعی حومه شهر را دیکته می نماید.

4. اعتصاب (Strike)

  • محصول: 1980
  • کارگردان: سرگئی آیزنشتاین
  • بازیگران: گریگوری الکساندروف، ماکسیم شتراوخ، میخائیل گوموروف و …
  • امتیاز متاکریتیک: ـ
  • امتیاز راتن تومیتوز: 100 از 100
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7/6 از 10

قبل از مبهوت کردن تماشاگران با خشونت بصری و مهارت تمام عیارش در بهره گیری از نظریه مونتاژ با شاهکار خود، رزم ناو پاتمکین، کارگردان افسانه ای روسی سرگئی آیزنشتاین فیلم اعتصاب را عرضه کرد، یکی از اولین روایت ها درباره شورش مردمان طبقه کارگری. اعتصاب یک فیلم صامت روسی در دهه 20 میلادی است که داستان انقلاب مابین کارگران کارخانه را در عصر امپراتوری روسیه و سقوط تدریجی آن ها نشان می دهد.

این فیلم که در 6 فصل به مخاطب نشان داده می شود، از ساختار سنتی روایت و شخصیت پردازی چشم می پوشد تا نمایشی با جزئیات از اعتصابات کارگری را تا جایی که ممکن است، به شکلی سرراست ارائه دهد. این فیلم که قطعه موسیقی به یاد ماندنی و تدوین پر شوری دارد، ثابت کرد که آزمونی برای محک زدن نظریه مونتاز آیزنشتاین است که در صحنه پایانی به اوج خود می رسد که در آن پلیس های سوار بر اسب کارگران را می ترسانند در حالی که فیلم با یک کات در میانه، گاوی را در حال ذبح شدن نشان می دهد.

گرچه روایت اعتصاب درباره شخصیت ها و روابط بین افراد چندان پر رنگ نیست، این فیلم را از بند آزاد می نماید تا درست به قلب اینکه نظام مالی دقیقا چگونه کار می نماید، برود. به رغم این، این فیلم خشک و بی فرم نیست. این یک پروپاگاندای تاثیرگذار است و از بسکمک از فیلم های قرن اخیر مدرن تر است و تضمین می نماید که احساسات شما را برانگیزد. صحنه ای که در آن مدیر بالا دستی در حال خواندن تقاضای منطقی کارگری است و سپس استفاده از نامه برای پاک کردن نوشیدنی ریخته شده به همان مقدار که در 1925 بود، تا به این لحظه موثر و خشم برانگیز مانده است.

3. انگل (Parasite)

  • محصول: 2019
  • کارگردان: بونگ جون هو
  • بازیگران: سونگ کانگ هو، لی سون کیون، چو یئو جئونگ و …
  • امتیاز متاکریتیک: 96 از 100
  • امتیاز راتن تومیتوز: 98 از 100
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8/6 از 10

فیلم انگل ساخته بونگ جون هو به اسم اولین فیلم از کره جنوبی که توانست برنده جایزه برترین فیلم جوایز اسکار شود، در صفحه تاریخ سینما حک شد اما دستاورد های انگل فراتر از کسب جوایز است: این فیلمی است که خشم سوزانش را با دقتی فراوان به سمت موانعی می برد که کاخ نشینان بالای تپه را از کوخ نشینان مجاور فاضلاب جدا می نماید. با صراحتی مثال زدنی، انگل یک فیلم جنگ طبقاتی تمام عیار است.

این فیلم داستان خانواده کیم را دنبال می نماید، خانواده ای با چهار نفر عضو که در یک خانه زیر زمینی تنگ زندگی می نمایند و به سختی زندگی اشان می گذرد. بعد از به دست آوردن بعضی شغل های عجیب تا به این وسیله بتوانند خرج خانواده را دربیاورند، هر یک از اعضای خانواده، یکی یکی، شغل های مختلفی را در خانه خانواده پارک صاحب می شوند. خانواده پارک درست در نقطه مقابل خانواده کیم هستند. آن ها بی دغدغه و آسوده خاطر زندگی می نمایند و زندگی اشان را به شکلی محبت آمیز ولی سرد و خشک اداره می نمایند. پیوند خانوادگی اعضای خانواده کیم در لفافه پنهان می ماند در حالی که آن ها آغاز به تسخیر خانه می نمایند و در نهایت جنگ مابین دو خانواده به اوج خودش می رسد.

انگل آموزه ای از تحلیل ظلم معمول ثروتمندان و تقابل آن با جنایت های نیازمندی است که آنهایی که زندگی راحتی ندارند، بایستی انجام دهند. نتایج این امر خنده دار و هیجان انگیز و در عین حال بسیار تاثیرگذار و تکان دهنده است جایی که اعضای خانواده کیم در می یابند که مهم نیست که چه کاری انجام می دهند، آن ها هیچ وقت با جهانی که آن ها را بیگانه می پندارد، اخت نخواهند شد و سر سازگاری پیدا نخواهند کرد.

2. بیلی دروغ گو (Billy Liar)

  • محصول: 1963
  • کارگردان: جان شلسینجر
  • بازیگران: تام کورتنی، جولی کریستی، ویلفرد پیکلز و …
  • امتیاز متاکریتیک: 82 از 100
  • امتیاز راتن تومیتوز: 94 از 100
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7/3 از 10

به علت معینه های فرا واقع گرایانه خود، بیلی دروغ گو به اثری متفاوت از جریان واقع گرایی ظرفشویی-آشپزخانه تبدیل شده است. با این حال این فیلم یک اثر کلیدی از فیلم هایی در ژانر مرد خشمگین محسوب می شود و زمینه را برای دهه ها از فیلم هایی درباره مردان جوان سرخورده را فراهم می نماید که در آرزوی زندگی بهتری هستند. این فیلم به اسم خمیر مایه همه چیز از پرتقال کوکی استنلی کوبریک گرفته تا فروشنده ها کوین اسمیت را شامل می شود و با هر کسی که در جهانیی که برایش آماده نیستند، احساس گمشدگی می نماید، همدردی می نماید.

بیلی دروغ گو داستان مرد جوانی به نام بیلی است که از زندگی طبقه میانه به پایین خود ناراضی است. به رغم رویاهای عظیمش که می خواهد به لندن برود و در آنجا کمدی بنویسد، او وقتش را با کلاه برداری از زنان، دروغ گفتن های اجباری و سارقیدن از سرکارش می گذارند. برای این که بتواند با این چیز ها کنار بیاید، بیلی خودش را در فانتزی های دائمی گم می نماید، چرخه ای شرور و بدذات که او را بی دفاع ول می نماید تا در این جهانی مدرن خودش را نجات دهد.

سفر بیلی و فانتزی های فرار دائمی او، با گذشت سال ها خوب جا افتاده اند که طرز فکر غمگین و بی روح بسکمک از افراد با شرایط مالی نابسامان را به تصویر می کشد: میلیونری که موقتا شرمگین است. بیلی خودش را به اسم عضوی از طبقه ی فرودست نمی بیند. به جایش، او شرایط فعلی خود را به اسم یک راه بندان آزار دهنده می بیند و ایمان دارد که زندگی او به اسم یک نویسنده پیروز ثروتمند به زودی آغاز خواهد شد درست به محض اینکه او به پاریس برود، به رغم اینکه او اندک لوازمی دارد که با آن جان به در ببرد. اما همانگونه که مادرش به او می گوید، مسائل او چیز هایی نیستند که او صرفا آن ها را پشت سر بگذارد.

1. دوچرخه سارق ها (Bicycle Thieves)

  • محصول: 1948
  • کارگردان: ویتوریو دسیکا
  • بازیگران: انزو استایولا، لامبرتو ماجورانی، لیانلا کارل و …
  • امتیاز متاکریتیک: 96 از 100
  • امتیاز راتن تومیتوز: 98 از 100
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8/3 از 10

دوچرخه سارق ها داستان دلخراش مردی است که ناامیدانه در پی یافتن راهی برای رهایی از فقر است، اما تنها از این پیچ به آن پیچ می پرد. این فیلم یک اثر ماندگار در ژانر نئورئالیست ایتالیایی است و از نابازیگران استفاده می نماید و به کلی در مکانی تصویر برداری شده است تا رئالیسم اثر را حفظ کند. چیزی که در استودیو نمی توان به آن دست پیدا کرد. نتیجه، فیلمی نفس گیر است با تصاویر طولانی تا به شما احساسی بدهد که انگار در وسعت رم گم شده اید و نما های نزدیکی که حس سرخوردگی و ناامیدی و حس بی همتایی از آزرده خاطر شدن روح را در شما افزایش می دهد و شما را به چالش می کشد تا ایمانتان به نظام مالی را از دست ندهید.

دوچرخه سارق ها داستان آنتونیو ریچی را دنبال می نماید، مردی که از داشتن شغلی برای تامین زندگی زن و بچه اش ناامید شده است. به او شغلی پیشنهاد می شود، اما با پیش شرط اینکه باید دوچرخه داشته باشد. همسرش تصمیم می گیرد تا اوراق بهادار خانواده را بفروشد تا او پول دوچرخه را بدهد. روز اول، دوچرخه آنتونیو سارقیده می شود و و او و فرزندش را مجبور می شوند تا در خیابان ها به امید یافتن دوچرخه پرسه بزنند یا اینکه با ویرانی مالی رودررو شوند.

هسته داستان به رابطه بین پدر و فرزند می پردازد، اما تاثیر گسترده تر و عمیق تر فیلم این است که چرخه فقر را نشان می دهد و راه طولانی شگفت آوری که باید فردی طی کند تا بلکه از این مخمصه فرار کند. وقتی که آنتونیو گزارش سارقی دوچرخه اش را به پلیس می دهد، با بی تفاوتی روبه رو می شود. با این حال، وقتی او همان عمل را از سر ناچاری انجام می دهد، عالم و آدم دست به دست هم می دهند تا جلوی او را بگیرند و رسوایش بنمایند که به شکلی بی نقص تصادفی بودن بحرانی تیره و تار را به تصویر می کشد که افراد را مجبور می نماید تا به قیمت مبارزه برای بقا، کرامت انسانی خود را زیر پا بگذارند. دوچرخه سارق ها به اسم یک اثر کلاسیک با نگاهی به اثرات فقر باقی می ماند و از مخاطبانش می پرسد که تا فکر نمایند اگر در شرایط آنتونیو بودند، آیا اقدام متفاوتی انجام می دادند؟

منبع: Taste of Cinema

سفر به تایلند: سفر به تایلند | تور تایلند ارزان، تور لحظه آخری، تور نوروز 98، بهار، تابستان، پاییز، زمستان را همراه ما باشید.

ساری فان: ساری فان | مجله سرگرمی،خبری و آموزشی اینترنتی

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 1 شهریور 1400 بروزرسانی: 1 شهریور 1400 گردآورنده: quiz1.ir شناسه مطلب: 27305

به "10 فیلم برتر درباره نابرابری اجتماعی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "10 فیلم برتر درباره نابرابری اجتماعی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید